بازارسازی زیرشاخه ای از بازاریابی است که از اهمیت بسیاری برخوردار است.
بازاریابی شامل شناخت بازار ونیاز ها و چگونگی تامین ورفع نیاز است که دارای سه زیر شاخه ی بازارسازی ،بازار شناسی و بازار داری است.اما بازارسازی به این معناست که چگونه یک محصول را در بازار جا بیاندازیم وبرای آن بازار فروش ایجاد کنیم.


ازآنجایی که ابعاد بازاریابی نسبت به هم همپوشانی دارند برای ورود به هرکدام از بخش های آن نیازمند آن هستیم که اطلاعاتی از کل بازریابی و زیرشاخه های آن داشته باشیم تا نتیجه مطلوب تری را دریافت کنیم.
دراین مقاله سعی ما براین است که توضیحی تخصصی در زمینه بازارسازی ارائه کنیم.
بازارسازی چیست؟
درتعریف کلی میتوان گفت بازارسازی شامل تکنیک ها واستراتژی هایی است که بکار میگیریم تا محصولی را در بازار ارائه کنیم،برای آن جهت تعیین کنیم و سهمی از بازار را به ان اختصاص دهیم.
مدل معروفی در بازارسازی تحت عنوان ۴p وجود دارد:


این مدل بیان کننده موارد پراهمیتی است که در بازارسازی تحت عنوان شاخصه قرار میگیرند.
Product :محصول خوب
Price: قیمت مناسب
Place :توزیع بموقع
Promation :تبلیغ بجا
بایستی این چهار عامل را طوری ترکیب کنیم که مورد قبل مشتری قرار گیرد.
بازاریابی یا بازار سازی کدام یک تقدم دارند:
برخی کارشناسان بازارسازی را جدا از بازار یابی میدانند.در این باره ایده های نیز مطرح است.
عدهای بازارسازی را مقدم میدانند که با مفاهیم نوین بازار بیشتر هماهنگ است. زیرا فعالیتهای بازارسازی و بازارسازان، پایهریزی و پایش محصول در قبل و هنگام ورود محصول به بازار را شامل میشود. این در حالی است که فعالیتهای بازاریابی هنگام و بعد از ورود محصول به بازار را دربرمیگیرد. اما افرادی نیز از متعصبان بازاریابی هستند و بازاریابی را فرآیندی میدانند که بازارسازی را در خود دارد و در واقع بازارسازی را زیرمجموعه بازاریابی قلمداد میکنند. اما تقدم و تاخر نباید در کارکرد اساسی این دو مفهوم خلل وارد کند چون هر دو عامل از ابزارهای اساسی در حوزه افزایش فروش و جلب و نگهداری سهم بازار هستند.


بازارساز به چی کسی گفته میشود:
به کسی که قابلیت شکل دهی به بازار را داشته باشد وخط فکری بازار را بنویسد.میتوان گفت امروزه واژه بازارساز برای معامله گران بازار بورس نام رسمی است.
هدف های یک بازارساز:
افزایش عرضه و تقاضا
کنترل قیمت در یک محدوده معین و جلوگیری از نوسانات شدید
کاهش هزینههای معاملاتی از طریق کاهش شکاف قیمتی خرید و فروش
بازارسازها چه میکنند:
بازارسازها با تسلطی بربازار دارند واطلاعات کافی از شرایط و نواسانات بازار اقدام به خرید و فروش میکنند.شبکه قوی از ارتباطاتات ،دانش بازار ، آگاهی ازاکوسیستم ها وهمچنین بازار بورس از ابزاری هستند که قدرت آن ها را چند برابر میکند.به طوری که با تبلیغ مناسب برای یک محصول بی کیفیت میتوانند به راحتی آن را وارد بازار کرده ویا محصولی را از دایره فروش خارج کنند.اما نمیتوان تجربه وهوش مالی آن ها را نادیده گرفت.
اساسا، بازارسازها همواره طرف مقابل حجم معاملات سرمایهگذار را میگیرند. برای مثال، اگر سرمایهگذاران به دنبال فروش اوراق بهادار باشند، بازارگردانها این اوراق بهادار را خریداری میکنند تا زمانی که همه فروشندگان تامین شوند و برعکس، اگر سرمایهگذاران اوراق بهاداری را خریداری کنند، بازارگردانها این اوراق بهادار را به فروش میرسانند تا تمام سفارشات پر شود.
بورس وبازار سازها:
مارکت میکر یک “فعال بازار” یا عضوی از شرکتی است که اوراق بهادار را در قیمت مشخص شده در سیستم معاملهگری خرید و فروش میکند.با وجودیکه معنای لغوی مارکت میکر Market Maker )) معادل “بازارساز” است، این اصطلاح در بورس تهران با نام “بازار گردان” نامیده میشود.بازارگردان برای انجام فعالیت های خود در بازار سرمایه به مواردی نیاز دارد که پول و دارایی دو نیاز اصلی به شمار می آید. از سوی دیگر باید شرایطی فراهم باشد تا این افراد به صورت مستقیم به سامانه معاملات دسترسی داشته باشند.


عوامل تاثیر گذار برفعالیت بازارسازها در بورس:
۱ – عرض بازار: وجود جریان مستمر دوسویه سفارشات خرید و فروش سهام و به عبارتی حضور تعداد زیادی از خریداران و فروشندگان در قیمت تعادلی (ارزش ذاتی) مبین میزان عرض بازار سرمایه است. به این ترتیب بازار اوراق بهاداری که دارای ویژگی فوق باشد را «نقد شونده» نیز مینامند. بازارگردانها در چنین بازاری با تفاضل (سود) اندک نیز حاضر به فعالیت هستند.
۲ – عمق بازار: وجود جریان پیوسته سفارشات خرید و فروش در قیمتهای بالاتر و پایین تر از قیمت تعادلی را عمق بازار مینامند. به این معنی که منحنی عرضه و تقاضا حول ارزش بازار دارایی مالی، کاملاً کشش پذیر و پیوسته است.
در چنین شرایطی با بروز عدم تعادل ناگهانی میان سفارشات عرضه و تقاضا، قیمت دارایی مالی اندکی تغییر یافته و مجدداً وضعیت تعادل حاصل خواهد شد. به این ترتیب حتی منحنی تغییرات قیمت نیز در بازار با ژرفای کافی، پیوسته خواهد بود.
بازارگردانها در بازارهای با ژرفای زیاد با کمترین تفاضل قیمت خرید و فروش نیز به فعالیت خود ادامه خواهند داد. در صورتی که در بازار کم عرض و کم عمق که منحنی عرضه و تقاضا اوراق بهادار گسسته و کم کشش است همواره میزان تفاضل چشمگیر خواهد بود.
در چنین بازاری فعالیت بازارگردانها در مقایسه با هزینههایی که بر بازار وارد میآورند به گونهای است که از جذابیت حضور آنان به شدت کاسته میشود.
۳ – نسبت سرمایهگذاران اطلاعات مدار به نقدینه مدار: سرمایهگذارانی که در بازار مشارکت دارند در دو طبقه جای میگیرند. گروهی از آنان مازاد منابع مالی داشته و درپی سرمایه گذاری این منابع هستند. گروه دیگر شامل سرمایهگذارانی هستند که اعتقاد دارند بیش از سایرین نسبت به اوراق بهادار یک شرکت خاص، اطلاعات در اختیار دارند. به این ترتیب آنان با اتکا به اطلاعات خود به ارزیابی قیمت اوراق بهادار میپردازند و نسبت به خرید یا فروش اوراق اقدام میکنند.


سود کردن بازارسازها:
تمام بازارگردانها به دلیل ریسک نگه داشتن دارایی، سود دریافت میکنند. زیرا ریسکی که آنها متحمل میشنود به نحوی باید جبران شود. خطری که بازارگردانها با آن مواجه هستند، کاهش ارزش یک اوراق بهادار پس از خرید از فروشنده و قبل از فروش به یک خریدار است.
بدین ترتیب، بازارگردانها برای هر اوراق بهاداری که پوشش میدهند، اسپرد (spread) مطالبه میکنند. این به عنوان شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش (bid-ask spread) شناخته میشود و در معاملات مالی بسیار رایج است.
برای مثال، هنگامی که یک سرمایه گذار سهامی را با استفاده از یک شرکت کارگزاری آنلاین جستجو می کند، ممکن است قیمت خرید ۱۰۰۰ تومان و قیمت فروش ۱۰۰۵ تومان باشد. این بدان معنی است که کارگزار، سهام را ۱۰۰۰ تومان خریداری کرده و سپس به قیمت ۱۰۰۵ تومان به خریداران احتمالی میفروشد. از طریق حجم معاملات بالا، اسپردهای کوچک تا حد زیادی به سود روزانه میافزاید.
همچنین بخوانیم:بازارسازی برای دانش بنیان ها
۰


